طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه سن داره

قصه من و طاها

غلت زدی گلم

1393/2/1 17:15
نویسنده : مامان طاها
380 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ظهر مثل همیشه تو رو وقتی که بیدار شدی آوردم جلو تلوزیون و خودم رفتم توی آشپزخونه. سر و صدای جیغ و گریه و نق و نوقت رو میشنیدم و به کارام میرسیدم.بعد از مدتی دیدم صدات نمیاد. اومدم نگات کنم دیدم منو باش آقا رو باش ... آقا واسه خودش غلت زده و داره به کنترل تلوزیون نگاه میکنه  . فکر کنم از برنامه تلوزیون خوشت نیومد میخواستی کانال رو عوض کنی. راه برگشت رو هم بلد نبودی. دیشب هم غلت زدی اما بابایی پیشت بود و هواتو داشت.اما اولین باریه که تنهایی غلت زدی و منو واسه اینکه زودتر ختنه ات کنیم مصمم کردی.بلافاصله دویدم دوربین رو آوردم و ازت عکس گرفتم. بعدش هم زنگ زدم به بابایی که کجای کاری پدر ، پسرت داره از دیوار راست بالا میره برنامه ختنه رو بریز...

عزیززززززززززززززز مامان...

 

میخوای کانال رو عوض کنی شیطون!!!

میخوای کانال رو عوض کنی شیطون!!!

 

خسته نباشی عزیزم...

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان مهدیه
1 اردیبهشت 93 17:52
سلام عزیزم دوقلوهای من سارا و ثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وب ما بیاین و بهشون رای و امتیاز5 رو بدین
عاطفه مامان ستیا
3 اردیبهشت 93 15:51
عزیزمممممممممممقربون اون چشات اولین غلتت مبارکککککک
مامان طاها
پاسخ
خدانکنه خاله. مرسی
مامان سپهر كوچولو
4 اردیبهشت 93 9:13
آخخخخخخخخخخ آدم دلش ميخواد اين وروجك رو يه لقمه ش كنه