طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

قصه من و طاها

تولد دو سالگی

1394/11/19 12:41
نویسنده : مامان طاها
853 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم دو سالگیت مبارک.جشنتشویق

درسته که دو ماهی ازش گذشته اما هنوز واسم تازگی داره.حالا دیگه واسه خودت مردی شدی.محبت

کیک تولدت هم خیلی داستان داشت واسمونخندونک.امسال واسه تولدت کسی رو دعوت نکردیم.یه تولد کوچولو سه نفره داشتیم.اولین کیکی که بابا واست خرید تو راه افتاد زمین و له شدگیج.دومیش که به مناسبت شب یلدات خریدیم هم تا لحظه آخر سالم موند اما وقتی رفتیم خونه مادرجون دیدیم تو ماشین در پاکتش افتاده روش و بازم خراب شدشیطان.دل بابات آروم نگرفت تا کیک سومی رو واست چند روز بعد خرید که این دفعه سالم اومد خونه .اما کیک اول مزه ی خاص و بهتری داشت همچنین خاطره اشمحبت.

واسه تولد دو سالگیت مادرجون مامانی یه سویشرت و پنجاه تومن ، مادر جون بابایی پنجاه تومن، دایی جون و زندایی ماشین کنترلی، عمه جون یه سویشرت بهت دادن که دستشونم درد نکنه.

به مناسبت تولدت هم به بچه های مهدتون شیرینی دادم.اما دیگه عکسی نگرفتم ازشون.ایشالله سال بعد تو مهدت تولد می گیرم.

الان که دارم این پست رو میزارم تو دو سال و یک ماه و بیست و پنج روزه ایبوس .الان تو مهد کودکی چون به مناسبت 22 بهمن جشن گرفتن واستونجشن.حتما هم دست پر می فرستنت تو خونه مثل همه مناسبتهاتون.

مهد و مربیتو خیلی دوست داری و روت تاثیرات خوبی گذاشته و این منو خیلی خوشحال میکنهتشویق.

سلام و مرسی رو ازشون یاد گرفتی.اعداد تا ده رو میتونی بشماری اما یک و هشت رو جا میزاری.جملات دو کلمه ای رو می گی.خیلی سوال میکنی .مدام میگی این چیه ؟خنده مثلا بابا کو ؟ یا بابا کو ها؟یکی اذیتت کنه تا حدی میتونی از خودت دفاع کنی و میگی ..... نکن!بعضی حیوونا رو میشناسی و صداهاشون رو بلدی.

به بچه های کوچیک و نوزاد علاقه داری اما یکم خشنی.دلخور

با لگو و توپ و گوشی خیلی خوب بازی میکنی.غذاهاتو خودت می خوری.

تویه حرف زدن گاهی غلطهای خنده داری داری.قه قههمثلا بعضی وقتها به بستنی میگی بستنینی نی یا سیب زمینی رو میگی سیب زمینی نینیقه قهه. گاهی هم درست تلفظشون میکنی.

خیلی به تقلید و تکرار طوطی واری کلمات علاقه داری.لج باز شدی.گریه هات طولانی و با هدف شده .خیلی پر انرژی تر هستی به نسبت همسنات .شبها به زور میخوابیشاکی.تو حموم هم واسه شستن سر و بدنت مقاومت می کنی.هنوز پوشک میشی و با لیوان هم خوب شیر نمی خوری.

یه مدتی هم همش سرماخوره بودی.که بردمت دکتر گفت آلرژی هم داری.این خیلی ناراحتم کرددلشکسته.چون چند شب پیش تنگیه نفس داشتی.دکتر هم بهت اسپری و دارو داد.

استاد خرابکاری و قایم و گم کردن وسیله های ضروری مثل کلید هستی.عاشق نقاشی کردن رو دست و پات و رو دیواریشیطان.

امیدوارم همیشه سلامت باشی و یکمی هم عاقلتر بشیمحبتچشمک.

امروز دوشنبه 19 بهمن 94.

آقا طاها خوابه...

 

آقا طاها بیدار شده اعصاب نداره...

 

سرگرمیهای آقا طاها...

 

طاها جون و جیگرکی...

 

کیک تولد پرحاشیه...

 

هدیه مادرجون مامانی

 

هدیه دایی جون...

 

هدیه عمه جون

 

هدیه ما به تو...       این هاپو کوچولو هم داستان داشت با تو.اول ازش می ترسیدی

 

طاها جونی از هاپو کوچولو می ترسه...

 

طاها جونی با هاپو کوچولو دوست شده و خوابیده ...

 

کلاهی که مهدت به مناسبت شب یلدا بهت داد...

 

خریدهای من ...

 

وروجکها...

 

آقا طاها و دوستای کوچولوش...

 

طاها تو دل طبیعت ...

 

اولین کارت دعوت شخصی واسه آقا طاها...

 

عکس آتلیه به مناسبت شب یلدا .طاهای دوسال و شش روزه...

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان دلنیا
2 اسفند 94 13:51
سلام عزیزم ماشالله به طاها جون کلی بزرگ شده تولدت مبارک شرمنده اینقد دیر اومدم ایشالله 120 ساله شی
مامان طاها
پاسخ
ممنونم عزیزم.مرسی از تبریکت
کوثر جونی
8 اسفند 94 15:29
تولدت مبارک طاها جونی
مامان طاها
پاسخ
مرسی زندایی جون
کیمیا
30 فروردین 95 9:45
عزیزم چقدر ناز شده گل پسری خدا حفظش کنه