طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

قصه من و طاها

مشهد تا یکسال و ده ماهگی

1394/8/22 9:40
نویسنده : مامان طاها
1,561 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم بالاخره تویه یکسال و هشت ماهگی یعنی 17 شهریور 94 رفت مشهد .

این اولین باری بود که میبردمت زیارت . شیطنتهات و کنجکاویهات باعث میشد که نتونیم زیاد تو حرم بمونیم ولی برای تجربه اول خوب بود و خوش گذشت. از موقع غذا خوردنت هم نگم بهتره.

بعد از مشهد چون نزدیکهای اول مهر بود بردمت مهد. و دوباره مجبور شدم پوشکت کنم چون اصلا همکاری نمیکردی.اولا واسه مهد رفتن گریه می کردی اما به مرور زمان واست عادی شد و دیگه گریه نمیکنی.وسطهای مهر هم عروسی فامیلای مامانی بود که بهت خوش گذشت...

تویه یکسال و ده ماهگی هم با بابایی واسه اولین بار رفتی آرایشگاه مردونه کنار خونمون . خیلی گریه کردی از آرایشگاه میترسی...

تولدت هم نزدیکه . هنوز برنامه خاصی واسش ندارم.شاید امسال یه تولد کوچولویه سه نفره واست بگیرم.

 

آقا طاها رفته زیارت...

 

خرید های مشهد واسه پسر کوچولو

 

اولین عکس 3 در 4 طاها جون واسه مهد کودک...

 

اولین روز مهد

 

اولین کاردستی تو مهد که بهش دادند...

 

روز جهانی کودک

 

طاها و عروس و داماد

 

همایش شیرخوارگان حسینی و محرم...

 

 

هدیه پدر جون و مادر جون...


 

 

خریدهای خودم...

 

آقا کوچولو داره میره آرایشگاه

 

بعد آرایشگاه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مقداد
16 آذر 94 11:43
سلام دايي جون زيارت قبول دلم واست تنگ شده
مامان طاها
پاسخ
قربونت بشم دایی جون