خیلی خبرها...

1395/7/5 11:28

نویسنده : مامان طاها

677 بازدید

اشتراک گذاری

سلام بای بای

از تولد 2 سالگیت تا حالا نشد چیزی بزارم تو وبلاگت.اما بالاخره طلسمش شکست... جشن

بزرگترین اتفاق این بود که قبل سال جدید اسباب کشی کردیم و رفتیم تویه خونه جدید خودمون. خسته

بعدش هم تولد محمد امین جون تویه 24 فروردین جشن .مثل همیشه تابستون به جنگل میرفتیم.دایی ها و زنداییها میومدند.با خاله و داداشی بازی می کردی . خونه مادرجون و پدرجون می رفتیم و ... راضی

خیلی هدیه گرفتی و چیزهایی واست خریدند و خریدیم که از قلم افتادند و نشد ازشون واست عکس بگیرم. غمناک

یه چیز مهم دیگه این بود که بالاخره تونستم از پوشک بگیرمت جشن راضی آرام .تابستون 94 و اردیبهشت 95 باهات کار کردم اما نتیجه ای نگرفتم تا بالاخره 19 شهریور شروع کردم و تو اولین بار 21 شهریور تونستی جیشتو بگی.که خیلی خوشحال شدم.اما هنوز تویه مهد به مربیات نمیگی.

خیلی خوب سه شرخه سواری می کنی.از لحاظ حرکتی خیلی بالا و پایین می پری. حرف زدنت هم خوب شده و پرحرف شدی.تیکه کلام داری واسه خود و وقتی لجت میگیره مدام میگی اء .... خندونک . شبها فقط پیش من می خوابی.برنامه کودک شبکه پویا و هد هد ، بازی با گوشی ، برچسب حیوانات و شکلکها رو خیلی دوست داری.از میوه ها خیار رو خیلی دوست داری.سیب زمینی و چوب شور و آب میوه پاکتی هم از خوراکیهای مورد علاقته که بهشون هیچ وقت نه نمی گی.