طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه سن داره

قصه من و طاها

رویش اولین مروارید

1393/5/18 12:06
نویسنده : مامان طاها
1,070 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم.بالاخره در پنجشنبه 16 مرداد (هفت ماه و بیست و سه روزگیت ) اولین مرواریدت در اومد و هممونو خوشحال کردجشنجشنجشنجشن.انگشتمو گذاشته بودم روی لثه ات که دیدم یه چیز تیزی روشه.بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خودش بودجشنجشن.خدا روشکر.

در کنار این مرحله از رشدت خبرهای دیگه ای هم هست.

این مدت خاله جون پیشمون بود و خیلی بهمون خوش گذشتآرام.یکشنبه 12 مرداد با هم به بازار رفتیم و شبش دوباره به پیاده روی رفتیم.این اولین باری بود که با هم پیاده روی می رفتیم.تو هم توی کالسکه بودی و بخاطر همین نشد خیلی سمت جنگل بریم .ولی برای تجربه اولت خوب بودآرام.

دوشنبه 13 مرداد (هفت ماه و بیست روزگیت ) به اتفاق مادر جون و پدر جون و خانواده خاله هدی به دریای بندرگز رفتیمجشن.این هم اولین تجربه دریات بود.هرچند که شب بود و دریا تاریک بود.

چهارشنبه 15 مرداد حدود 10 ثانیه برای اولین بار ایستادیجشن.از اون روز تا حالا چند بار دیگه هم این اتفاق افتاده که بتونی بایستی.

جمعه 17 مرداد خاله جون رفت خونشون تا تعطیلات بعدی که بتونه بیاد غمگین.داداش ایلیا هم امسال میره اول دبستان به خاطر همین دیگه رفت و امدشون کم میشه.شب هم با هم رفتیم عروسیزیبا.این هم دومین تجربه عروسیت بود.

خیلی دوست دارم واست جشن دندونی بگیرم اما تعطیلات تازه تموم شده و داییها و زنداییها و خاله برگشتن سر کارشون و فعلا مرخصی نمیتونن بگیرن بیاندلخور.اگه یه هفته زودتر در میاومد خیلی خوب بود و میخورد به تعطیلات عید فطردلخور.فکر کنم 13 مهر که عید قربانه جشنت بشهبغل.باید وسایل اماده کنم . برنامه اتلیه رو هم باید بریزم.الان که دارم مینویسم هفت ماه و بیست و پنج روزه ای.غرق خوابی گلمخواب.این مدت صدات بم تر شده و چیزایی رو که تو دستت جا میشند رو میتونی چهار دست و پا با خودت ببری.یه وقتهایی هم ماشینت رو هول میدیتشویق.و یه شیطنت دیگه ات اینه که چهار دست و پا میری روی میز عسلیشاکی.

ایشالله پیشرفتهای بعدیت عزیزم...بغل

 

  

 

آتیش پاره های خونه مامانم (طاها و پسر خاله )...قه قههقه قههقه قهه

 

چیزایی که واست از بازار خریدم...

 

پیاده روی...

 

اولین تجربه دریا...  جشن

 

اولین مرواریدت در اومد...  جشنبغلبوسجشن

 

 

هدیه خاله جون ... بوس

 

هدیه مادرجون ... بوس

 

آقا طاها در دومین عروسی...

پسندها (4)

نظرات (14)

عاطفه مامان ستیا
18 مرداد 93 19:31
ای جونم چه این پسرخاله های خوشتیپ ست کردنچه لباسا و کادوهایی گرفتی خاله جون مبارکت باشههههههههههه
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله عاطفه جونمستیای خوشگلم رو ببوس
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
18 مرداد 93 21:37
مرواریدت مبارک خاله
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله خوبم.ایلیای نازمو ببوس
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
18 مرداد 93 21:38
ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﭼﯽ ﺧﯿﻠﯿﯿﯿﯽ ﺁﺩﻣﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻭﻧﻪ ؟ . . . . . . . . . . . . . ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﯿﯿﯿﯿﯿﻠﯿﯽ ﺩﺍﻍ ﺑﺎﺷﻪ. ﮐﺎﺭﯼﻧﺪﺍﺭﯾﺪ؟ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺕ ﺑﻌﺪﯼ......!!!!
مامان عليرضا
19 مرداد 93 0:19
سلام عزیز دلم مرواریدت مبارک گل من ایشالا بقیه ی دندوناتم بدون اینکه اذیتت کنن در بیان. کادو هاتم مبارک خاله جون خیلی قشنگ بودن
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله جون.چشماتون قشنگ میبینه.شما و ناز پسرتون میبوسم[ماچ
مامان مهربان
19 مرداد 93 1:23
ای جونم رویش مرواریدت مبارک خاله جون بووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسس
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله ی مهربونم.بوووووووووووووسسسسسس واسه شما
فایضه مامانِ عسل
19 مرداد 93 1:57
مبارکت باشه عزیزمخاله جان میبوسمت ...
مامان طاها
پاسخ
ممنونم.منم شما رو میبوسم خاله جون
سودابه
19 مرداد 93 7:44
به به مباركه ایشااله كی آش دندونی رو میخوریم؟ یعنی باید تا عیدقربان صبر كنیم نمیشه بیای تهران آقا طاها؟
مامان طاها
پاسخ
مرسی زنداییایشالله همون موقع جشن میگیریم شما هم تشریف میارید میل میکنید.
ر-ش
19 مرداد 93 8:15
داداش من خوابیده لحاف رو روش کشیده تو خواب داره میخنده کی دیده کی شنیده شاید که یه فرشته اومده از آسمون براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون
مامان طاها
پاسخ
مرسی مادرجون مهربونم
ب- ش
19 مرداد 93 8:22
صبح هاي زود پا مي شم تا از لحاف جدا شم دست و رويم را مي شورم ليوان شير مي نوشم ميرم به كودكستان به جمع خوب دوستان با اونها بازي مي كنم يك دنيا شادي مي كنم مربي خوبي دارم من اون را خيلي دوست دارم ایلیا جون آهويی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم دوريش برام مشکله کاشکی اونو می بستم ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم وای چکنم وای چکنم کجا اونو پيدا کنم کاشکی اونو می بستم کاشکی اونو می بستم [گل)
مامان طاها
پاسخ
مرسی ؟؟؟؟؟؟؟
مقداد
19 مرداد 93 14:45
مبارکه دایی جون
مامان طاها
پاسخ
مرسی دایی جونم
مامان سپهر كوچولو
19 مرداد 93 21:04
سلااااااااام مرواريد كوچولوت مبارك عزيزم
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله جونم
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
21 مرداد 93 23:54
من خودم با فتوشاپ درست کردم
مامان طاها
پاسخ
ریسه ها رو؟؟؟؟خیلی سخته
مامان دلنیا
23 مرداد 93 9:04
ای جونم مروارید نازت مبارک لباسایی که مامان گلی خریده وهدیه هایی که گرفتی مبارک باشه. همیشه به گردش گلم. بووووووووووووووس واسه مامان گلی واق پسر خوش تیپ
مامان طاها
پاسخ
مرسی خاله جون.این هم از طرف من و طاها برای شما
مامان زهرا
4 شهریور 93 4:47
سلام ماشاالله به گل پسر زرنگ مرواریدت مبارک پسر تنبل من تازه برمیگرده ماشا الله به طاها جونم
مامان طاها
پاسخ
پس عزیزم راحتی.خوش به حالت من مدام دنبال طاها دارم میدوام.