طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

قصه من و طاها

اولین ماه رمضان

1393/4/11 3:05
نویسنده : مامان طاها
688 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزممحبت.ماه رمضان هم رسید  .

امسال اولین سال ماه رمضانت رو تجربه میکنی.البته الان که مینویسم 4 رمضان بامداد چهارشنبه 11 تیر ماه هست و چند روز از اول ماه گذشته.دقیقا 6 ماه و 18 روز سن داریبغل.هنوز خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی کوچولویی که حتی نمیتونی روزه کله گنجشکی بگیریبغل.من هم بخاطر تو نمی تونم مثل پارسال روزه بگیرم.ایشالله بزرگ شدی هم نمازات رو سر وقت میخونی و هم روزه هاتو کامل می گیریمتنظر.

                                      

این شبها توی خیابونهای شهرمون خیلی شلوغه و همه بعد از افطار میان بیرون.ما هم دیشب رفتیم بیرون که به زن عموی جدیدت برخوردیم.جنابعالی هم بر و بر داشتی بنده خدا رو نگاه میکردی.پلک هم نمیزدی.مثل اینکه فهمیدی تازه وارده.شاید هم دلت میخواست بری بغلش و شالش رو تست کنیخوشمزه.آخه بغل هر کی میری لباسشو میخوریخوشمزه.این روزها مدام تلاش میکنی وایستی.بخاطر همین سرت هی میخوره به این ور و اونور و شما هم طبق معمول گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریهگریه.یه جای جدید هم پیدا کردی که خیلی دوستش داری اون هم زیر میز آشپزخونه استقه قهه.چه توی روروک باشی و چه چهار دست و پا باشی خودت رو میرسونی زیر میزخنده.دیروز صبح که واقعا تعجب کردم از کارتتعجب.یک لحظه متوجه ات نبودم برگشتم دیدم چهار دست و پا رفتی توی میز ال سی دی و فقط مچ پات بیرون بودتعجب!!!!!!!!!!! خیلی خطرناک بود وگرنه صبر میکردم ازت چندتا عکس میگرفتم و بعد می آوردمت بیرونخسته.یه هنر دیگه ات هم اینه که چون میخوای دنبالم بیای وقتی میزارمت توی روروک سریع حرکت میکنی و محکم میزنی به پام.اصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاً هم یه وقت فکر نکنی دردم میادعصبانی!!!صبح هم اگه با سر و صدات بیدار بشم که هیچ اما اگه خودمو بزنم به خواب و بیدار نشم خواب آلودیا موها مو میکشی کچلیا میزنی توی صورتم گیجیا صورتم رو میخوری خوشمزه یا از روم رد میشی و ...  ترسوشیطان. امروز هم که نشستی لبه تخت و میزدی به انگشتهای پام و میخندیدیخندونک.بیدار شدم عین برق گرفته ها  پریدم تو رو از لبه تخت گرفتم.خلاصه حسابی سر گرممون کردی وروجک.

 

چقدر امشب هوا خوبه.داره بارون میاد.میگن وقتی بارون میباره دعا کنی دعات مستجاب میشهفرشته.ایشالله عاقبت به خیر بشی و خوشبختیت رو ببینممتنظر.

حالتی که خیلی دوست داری بخوابی...

 

جای مورد علاقه ات...

 

این هم عاقبت فضولی...قه قههخندهقه قهه

 

 

چه حالی می کردی با این دوتا پلاستیک شکلات...

 

اسم شکلاتش چیه؟...

پسندها (5)

نظرات (10)

ارلا جون
11 تیر 93 13:55
عزیزم خوشکلم چقدرمرد شده ؟حتما طاها مارو اذیت میکنی میره قایم میشه حالا راستشو بگو
مامان طاها
پاسخ
خاله طاها از روی پام با روروک رد میشه.اونوقت من اذیتش میکنم؟!!!
فایضه مامانِ عسل
11 تیر 93 23:52
بهش بگو
مامان طاها
پاسخ
بهش گفتم.دیگه نمیدونم چه عکس العملی داره.ولی فکر کنم خوشحاله.
عاطفه مامان ستیا
13 تیر 93 12:13
عزیز دلمممممممممیعنی عاشقققققققق طاها جون هستم بس که ناز دارهیه چهره مظلومی هم داره که عمرا کارایی که به عسلم نسبت میدی بهش بخورهالهی قربونش برم از طرف من چهار پنج تا ماچ گنده از اون لپای اویزونش بگیرچشم نخوره بچم
مامان طاها
پاسخ
ممنون خاله عاطفه جون.خدا نکنه. نه اصلا به قیافه مظلومش نمیخوره که اینقدر وروجک باشه.کارشو خوب بلده ناقلا.شما هم ستیا جونم رو ببوس از طرفم.
مامانی رادین
13 تیر 93 13:49
سلآم مامانی نماز و روزه هاتون قبول طاهای گلم چقدر شیرین خوابیدی کاش من اونجا بودم خوب میچلوندمت
مامان طاها
پاسخ
مرسی عزیزم. خاله مواظب باش طاها تو رو نچلونه از بس وروجکه.
مامانيه نيكا
13 تیر 93 15:50
Vay azize delam hezar mashala, ghorbonet beram man ke inghader bahosho zerango khoshgeli, doret begardam azizaaaaaaam
مامان طاها
پاسخ
خدا نکنه خاله جون.شما لطف داری.نیکا عسلی رو ببوس.
مامانيه نيكا
13 تیر 93 16:00
خوصوصي داري عزيزم
مامان طاها
پاسخ
مرسی مامان نیکای مهربون بابت اطلاعات خوبی که بهم دادی.خیلی دوست دارم بیشتر از تجاربت استفاده کنم آخه از پستهات معلومه نیکا جون خیلی مستقل تر ار بچه های هم سنشه.معلومه که برنامه ریزی و روش مناسبی داری
مامانيه نيكا
14 تیر 93 3:22
Fadat sham azizam, khahesh mikonaaaaaaaaaam
مامان طاها
پاسخ
مرسی خانمی
مامانيه نيكا
14 تیر 93 3:23
خصوصي عزيزم
مامانی اریان
26 تیر 93 14:58
واااااااااای خدا عزیزم خیلی مراقب باش یه وقت خواب نباشی از رویس تخت بیفته ما که دیگه مجبور شدیم روی زمین بخوابیم از دسته این وروجک
مامان طاها
پاسخ
رو تخت چهار چشمی حواسم بهش هست خاله
ر-ش
15 مرداد 93 9:04
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده تورختخواب مخمل آبی خوابیده دیروز مامان رفته بازار اونو خریده قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده عروسک من چشماتو وا کن وقتی که شب شد اونوقت لالا کن