حمام ده روزگی
خیلی خوشحالم که همه چیز خوب پیش رفت. مامانی بدون مشکلی بخیه اش رو کشید. تو نافت افتاد.یادمه وقتی از نافت خون می اومد من گریه ام می گرفت. آخه دلم نمیاد این چهره معصومت اذیت بشه.خدا روشکر که زردیت هم از بین رفت. بالاخره ده روزگیت هم گذشت و مادر جون تو رو حموم کرد. دستش درد نکنه که اگه کمکهاش نبود من و بابایی خیلی اذیت میشدیم.این دومین باری که حموم رفتی...
حموم ده روزگی طاها جونی...
این هم رضایت آقا طاها پس از لباس پوشیدن.داره آماده میشه واسه خوابیدن...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی